سفر مشهد واسم سفر خوبی بود...
دوستامو دیدم...کلی تفریح و خرید کردم...
روز اخری که رفتم حرم بغضم بدجوری ترکید و زدم زیر گریه...موقع خروج از رواق یه خانم یه جوری امام رضا رو بلند بلند صدا میزد که دل سنگ آب میشد ...در اون لحظه هم بی اختیار چشمام تر شد و اشکام سرازیر شد
.
.
.
چند شبه خواب افرادی رو میبینم که چند ساعت بعدش تعبیر میشه البته دو بار این اتفاق افتاد یه بارم خواب یکی از دوستامو دیدم و از همون لحظه نتونستم از ذهنم خارجش کنم....
.
.
.
دلم میخواد واسه یه بارم که شده به اون چیزی که سالهاست فکرمو به خودش مشغول کرده برسم...
دلم میخواد با شروع سال تحصیلی جدید اتفاقات بعد عید ترم پیش واسم تکرار نشه و افکاری که در سر می پرورونم اتفاق بیفته...
ان شاا...
مرسی که سر زدی
ببخش دیر شد
مسافرت بودم چند روزی
خواهش می کنم
ممنون که اومدی
تو مث خودمی...
افکارت مث منه...
خوش بختم...
اااا..
جدی؟؟؟
منم همین طور
چه خوب که یکی هست درکم کنه