دیشب افطاری خونه داییم دعوت بودیم اما من چون گوشت دوست ندارم زیاد بهم نچسبید
زن دایییم رفت یه پیاله آب خورشت مخصوص من آورد بد نشد ولی بازم خیلی نچسبید
<ن> اومد من اول ندیدمش بعدشم که مشغول غذا خوردن بودم که رفتن
از یه لحاظ خوب شد ندیدمش از یه لحاظم بد
در کل شب بدی نبود
من عاشق دور هم بودنم افطاری دادنم بهانه خوبیه واسه همین لحظات