دیشب عمه جونم اومد خونه ما
از سه ماه تعطیلی که رفته بودیم خونشون دیگه ندیدمش آخه شهرستان میشینن
آدم باحالیه فقط تو بلوف زنی تو دنیا تکه
گاهی شکایتاش توش پر طنزه و ما هم از خنده روده بر میشیم
داداشمم که دوتا حرف دیگه با حرفای شیرین بچه گانش روش میذاره و لحظه خوبی میشه برامون
این آق داداش ما سر شبی یه 2 ساعتی خوابید و دیگه انگار نه انگار ساعت یک و نیم شبه و باید بخوابیم
آخرشم با دعوای کوچولوی همراه با طنز عمه جونم آقا به زور خوابیدن
صبح هم از همه زودتر بیدار بود
سر ما رو می خوره از بس که شیطونه
البته خیلی هم نق نقویه
سلام
چطوری
خوبین شما
وقت کردین یه سرم به وبلاگ من بزنید
اوکی
اجرتون با حضرت فاطمه زهرا س
به ....شما هم کنکوری تشریف داری مثل من!!!!
بهم سر بزن...کوشی.............